جدایی من و عشق فراموش نشدنی
سلام
اگه دوسم داشتی بهم میگفتی غلط میکنی بری با یکی دیگه
فک میکنی من بهت فکرنمیکردم
نه خیلی خوبم فکر میکردم
باورت میشه سره کلاس داشتم بهت فکرمیکردم که اصلا شماره ی
کلاسیمو یادم نبود
نمیدونستم کجا باید برم بشینم امتحان بدم
؟؟؟؟
من گفتم بهت بگم که ببینم جوابت چیه
که گفتی
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
با اون.بای
با اون بای
این اس که اومد شکستم به خدا
اخه چرا ما نمیتونیم بگیم فقط تو
چرا چرا چرا
ببین من قصد داشتم 19 اذر تا 19 دی توی وبم بنویسم که اگه من با
کسی دوست هستم لطفا بگه بهم و بیاد توی وبم بگه
میخواستم رمز هامو بهت بدم
یاهو
چتروم
فیس بوک
نیمباز
وبلاگ
خودت رمزاشو داری
چون همشون به تو مربوطه
تکه ی از چیزایی که ازت میدونم
مثل تاریخ تولدت یا اسمت یا تکه کلامت یا هر چیز دیگه ای
میدونم وب یوهوهو را حذف نکردی و ادرسشو عوض کردی
من میخواستم روز تولدم بهت چیزایی را ثابت کنم که دیگه واقعا عاشق
هم باشیم
اگه میذاشتی تا 19 دی باهم بودیم
ورمزمو بهت میدادم
میدیدی که من با هرکی حرف زدم همش از تو بوده
که چقدر خوبی
چقدر نازی
چقدر دوست دارم
چقدر دوست دارم
ولی من واسه تو اهمیت چندانی نداشتم
خودت میدونی که من با کسی نیستم
خودت شاهد بودی واسه رسیدن به تو چقدر زحمت کشیدم
صب از خوابم میزدم تا تو را بدست بیارم
خدا هم یکیو بهم داد
که همونی بود که میخواستم
اونم خودتی
اره خودت
ولی
چند وقته کارت شده شک کردن به من
به خدا من بهت شک نکردم که با کسی میحرفی و نگفتم فیس نرو
چون معتقدم اگه واقعا دوسم داشته باشی
منو میذاری جای همه
ولی میدونم دوسم داری
اونم خیلی دوسم داری
ولی امروز به دوست داشتنت خیلی شک کردم
تا به حال شک نکرده بودم
ببین
من یه وبلاگ دیگه دارم
که از وقتی با تو اشنا شدم مطالبمو مینویسم اونجا
حتی هرچی توی را مدرسه برام اتفاق میفته را مینویسم
در مورده تو و ...
اون وبو زمانی درست کردم
که تو گفتی من دفتری دارم که حرفامو مینویسم
من توی اون وب
حتی از دختر هایی که باهاشون میحرفم هم نوشتم
اون روز هم که گفتی سارا بهت سلام میرسونه
گفتم کدوم سارا
بهم گفتی همونی که هی میری وبش و میگی بیا وبم
من مگه چند دفعه رفتم وبش
گفتی بهش عکس دادم
ولی من همون موقعی که داشتم عکس میدادم
بهت گفتم و دادم
خودت گفتی بده تا یه ذره سر به سرش بذاریم
من در زمانی که با تو بودم به هیشکی فکر نکردم
توی وبم 3 نفره دیگه خواستن جای تو را بگیرن
من واسه همین رمزمو بهت نمیدادم
چون احتمالا از شون بدت میومد
اونا هم ادمای بدی نبودن
هر کدومشون هم رمزای وبلاگشونا بهم دادن تامن امتحانشون کنم
حتی برام وبلاگ درست کردن
حتی یکی از این وب ها که یه روی بهت معرفی کردم
واسه من ساخته شده
ولی هیچکدوم این دخترا به دلم نچسبید
چون تو را من انتخاب کردم و مطابق دلمه
ولی اینا کسایی هستن که منو انتخاب کردن
حتی یکی هست که میخواست از نت بره
ولی واسه من موند
وگاهی میاد درد و دل میکنه برای من
منم گاهی دلم تنگ میشه برای تو به اون میگم
اونم میگه خوش به حال تو
امروز قراره بشینم هرچی توی دلمه بریزم روی کیبورد
چون گفتی خداحافظت باشه و بای
یعنی دیگه هرچی هست تموم شده باشه
خب ببین از اون روزی که گفتی عکسامو حذف کن
همه را حذفیدم جز اولیه
باز میخواستم اینم بحذفم ولی نمیتونم
دوسش دارم
ولی ازت خواش میکنم تو عکسامو حذف کن
شمارمم بحذف
من شمارتو از توی گوشیم میحذفم
ولی جایی مینویسم واسه خودم
عزیزمن
خیلی دوست دارم خیلی
اندازه ای که نمیتونی فکرشو بکنی
ولی....
دیگه واست چی بگم
اها من دیروز همش بهت فکر میکردم
دوستم گفت چت شده
گفتم هیچی
گفت نه بابا بگو دیگه
گفتم دلم واسه یکی تنگ شده
گفت کیه
گفتم یه دختر شیرازی که خیلی دوسش دارم
کشته مردشم
یکمی ازت گفتم
و اونم گفت
مهدی بیا یه کاری کن
گفتم چی
گفت مطمین شو دوست داره یا نه
گفتم نه بابا اونم خیلی دوسم داره
گفت از کجا میدونی
گفتم خب حس کردم دیگه
گفتم تا حالا به عشقش شک نکردم
گفت
خب بیا کاری که میگم را بکن
گفتم چی
گفت بهش بگو یکی دیگه منو میخواد
ببین چی میگه
اگه گفت برو و مال اون باش
که دوست داره ولی عاشقت نیس
اگه
فشت داد و گفت غلط میکنی بری
بدون از صمیم قلبش دوست داره
که تو گفتی برو با اون
گفتم بهش از کجا مطمینی
گفت من تا حالا با دخترای زیادی بودم
از همه اینو پرسیدم
همه گفتم برو با اون
تو مارا دوست نداری و اینا
ولی من باز گفتم اخه این چ حرفیه میزنه
انگار دیوونه شدمه
تا اینکه امروز لحظه لحظه میکردم تا ی گوشی از کسی بگیرم و بهت
اس بدم
دوسم داری یا نه
به اون خطتت اس دادم
دوسم داری یا نه
دیدم خاموشه
گفتم حتما خدا میخواسته که من اون سوالو ازش بپرسم
منم پرسیدم که
من با کسی دیگه ای هستم
باید رو در رو بشین که من وضع خودمو بدونم
که توگفتی برو مال اون
راحله اینو دارم از صمیم قلبم میگم
من خیلی دوست دارم
خیلی
تو خیلی دختر خوبی هستی
ارزوی هر پسری که با تو باشه
چون جدی جدی خوبی
ب خدا خیلی نازی
من دیوونتم
میخواستم شوهرت باشم ولی...
قرار بود هفته ی اخر اذر
بچه ها را ببرن اردو
من به رییس شورا دانش اموزی گفتم
که توی جلسه مطرح کنن که بچه ها را ببرن شیراز
میخواستم منم باهاشون بیام تا تورا ببینم
تا حالا دو باری خواستم بیام پیشت
دوبارشم دعوامون شده
بیخیال ولش کن
....من الان نمیدونم چطوری باید فراموشت کنم راحله
تو خیلی ادم خوبی هستی برای من
خیلی توی دلم جا گرفته بودی
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی
هنوزم هستی
ولی از شک کردنت بیزارم
میخواستم ثابت کنم ی بار دیگه که چقدری دوست دارم
ولی نذاشتی
اینا اخرین حرفای من به تو
خواهش میکنم
خواهش میکنم
خواهش میکنم
مراقب راحله ی من باش
یادته گفتم مراقب چشمات باش
هر کسی لیاقت نگاه کردن به چشمای تو را نداره و هرکسی هم لیاقت
نگاه کردن تو را نداره؟؟؟؟؟؟؟؟
مراقبشون باشیا
درساتم بخونیا
خوشحالم که خیلی میخونی
ولی بهتره بدونی من هیچی نمیفهمم دیگه
دیروز برگه سفید دادم به معلمم
بیخیال
خلاصه
من خیلی دوست دارم
به پاهات میفتم و التماست میکنم
تورا خدا
تورا جون مامانت
تورا به خدای که میپرستی
تورا به امام زمان
تورا به هرکی که واست عزیزه
مراقب قلبت باش
مراقب قلبت باش
دارم نگات میکنم
خیلی خوشگلیا
نباشم که قلبت درد بگیره
اینم میخوام بحذفم
کاش بتونم ای خدا
راحله
راحله
راحله
دوست دارم دوست دارم دوست دارم
خب دیگه باید برم درس بخونم البته اگه چشمام بذاره
چشمام که توی این الودگی هوا میسوخت
تو هم که گریونش کردی
بدتر شدن دیگه
کاشکی الان میشد باهمدیگه حرف میزدیم
یه ذره میخندیدی
حداقل واسه اخرین بارم که شده صدای خندتا میشنیدم
یادته قضیه ی تقلب را؟؟؟؟؟
خیلی باحال میحرفیدی
یادته ادای معلتون را دراوردی
یادته من گفتم که عین زهرا ترکم
چقدری بدت اومد
ای خدا
روزا چقدر زود میگذرن
کاش یه یادگاری ازت داشتم
حالا بذار یکم دیگه حرف بزنم باهات
خب دیگه چی داشتم بگممممممممممممممممم
اها
وقتی بزرگ شدی
و شوهر کردی
و بچه دار شدی
حتما بیا اصفهان
یادت نره ها
به محمد هم سلام برسون
بگو توی حسرت دیدنش میمونم
بگو خواهرش میگفت یه بار از ترس خودشو خیس کرده و خیلی
خوشگلم هست
به علی هم سلام برسون و خداحافظی کن
بگو انشالله به دختری که توی دانشگاه تبریز میخواد میرسه
و موفق میشه
به پسرعموی عوضیتم بگو
حیف نشد دختر عموش مال من بشه
به بابایی ا....ر هم بگو مراقب تک دخترش باشه
البته اول مراقب بچه ی توی شکمش باشه ها
خودت گفتی 7 ماهشه
الان باید دیگه به دنیا بیاد
دیگه9 ماهه شده
.
.
.
.
کوفت نیشتو ببند
منو گریه انداختی و خودت میخندی دیوونه
................
خب
به مامانی م....ا هم بگو
مامی جون خیلی مراقب راحله باش
چون چندباری قلبش درد گرفته و بهتون اطلاع نداده
مراقبش باشین
......
اما خودم و خودت
راحله خانم
چقدر زود ارتباط من و تو تموم شد
وای تازه 5 ماهه
چقدر خوب بود اون اولا
چقدر سعی کردم
تا اخرش گفتی غروب بهت میزنگم
ولی همون موقع زنگیدی
یادته اولین باری
که باهم حرف زدیم
من چقدر صدام میلرزید؟؟؟؟؟؟
یادمه تو داشتی قضیه ی بوسیدن پسر عموت را میگفتی
راستی حامد را هم ببوس
و دیگه اخراشه
خسته شدن چشمات
عزیز من
گل من
به خواهش هایی که اون بالا کردم توجه کن
بهشون گوش بده
سعیما میکنم فراموشت کنم
ولی میدونم که نمیتونم
عکستم حذفیدم
تو هم بحذف
کاشکی الان پیش هم بودیم
دلم میخواست بغلت میکردم و سرتو میگرفتم توی دستم و میگفتم
دوست دارم
ولی حیف که نیستی پیشم
ارتباط منو و تو داره روز 14 اذر 91 ساعت12.50دقیقه از بین میره
این وبلاگ را هم به یادت میزارم بمونه
و حذفش نمیکنم
شاید گاهی اپش کنم واسه دلتنگی خودم برای تو
وبلاگ جوجو بلا را هم خوشگل ساختی
ولی دیگه لازم نیس...
منم تموم شدم
کاش دوباره بتونم جون بگیرم و روی پاهای خودم بمونم
دارم اس هات را پاک میکنم
یکیشو واست بنویسم
.............
اه فقط از کل دنیا دلت یکی را میخواهد و میدانی تا ابد هم که خدا خدا
کنی
به دستش نمیاری
میدانی باید بگذاری و بگذری
9/9/91
18.59
.....................................
.
.
.
.
خب حذفیدم
شمارتم حذفیدم
دعا کن بتونم فراموشت کنم
خدایا مراقبش باش توی زندگیش
به اروزهاش برسونش
مواظب قلبش باش
خودت میدونی دوسش دارم
ولی دیگه نمیتونیم باهم یاشیم
خدایا واسه دلکندن ازش بهم قدرت بده
خدایا مراقب زندگیش و خانوادش باش
خدایا مراقب باش دلشو الکی به کسی نده که دوسش نداره
خدایا بعد من با هرکی هس خوش باشه
خدایا کمکش کن سرافراز باشه توی عمرش
خدایا
کمک کن
کمک کن
دکترا بتونن قلبش واسه همیشه خوب کنن
که توی زندگیش دغدغه ی قلبشو نداشته باشه
خدایا نذاری گریه کنه ها
خدایا چشماشو به هرچیزی وابسته نکن
خدایا مراقب چشماش باش
خدایا به حرمت امام و و پیامبرات
ازت میخوام
به اونم کمک کنی وقتی داره این مطالبو میخونه
باور کنه دوسش دارم
و داشتم و خواهم داشت
دیگه وقته رفتنه
همه را امیدوارم خونده باشی
میدونم زیاده
ولی خب وقت جداییه دیگه
باید همه چی رو بگم
امیدوارم سالیان سال زنده باشی
موفق باشی
خدانگهدار
لوووووووووووووس
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
بای
گریم گرفت
بای عمرم





سلام به همه ی شما عزیزان که محبت دارین و به من سر میزنین..و